گلی تنها تر از تو من ندیدم،  تویی که دلربایی

به هر جا وصف رویت را شنیدم،  گلی از کبریایی

به پهلو هر گلی صد خار دارد،  دلی بس زار دارد

گل بی خار چون تو کس ندیده،  پر از مهر و صفایی

همه مشتاق دیدار تو هستیم،  ولی بی باده مستیم

به فعل بد دل گل را شکستیم،  گل نرگس کجایی؟

همه از عطر روی گل بگوییم،  ولی گل را نبوییم

به حرمان راه دیگر را بپوییم،  بده ما را رهایی

شراب عشق تو هر کس که نوشد،  دل از غیر تو پوشد

بده از جام خود ای گل شرابی،  که دل گیرد جلایی

مکرر از وفای تو سرایم،  ولی خود بی وفایم

بکامم جرعه ای ده از وفایت،  که بحری از وفایی

مدام از مهر او  گویی سعادت،  رها کن این حکایت

ندارد گفته ات دیگر صداقت،  به گل کردی جفایی