نفس امّاره مرا اهل خطا کرد خدا
غفلت از تو بنگر باز چها کرد خدا

پرده انداخت میان من تو این دنیا
این عجوزه چه مرا از تو جدا کرد خدا

تا هلال رمضان بار دگر ظاهر شد
لب این بنده ی شرمنده صدا کرد خدا

چشم وا کردم و دیدم که کنارت هستم
لطف تو باز مرا اهل دعا کرد خدا

لقمه ی عفو تو این عبد گنهکارت را
بر سر سفره ات انگشت نما کرد خدا

من کجا؟ ناله کجا؟ اشک کجا؟ دل را باز
روضه ی کرببلا اهل بکا کرد

این که بخشیده شدم کار حسین است فقط
باز هم روضه ی ارباب چها کرد خدا

پیش زینب، سر او را که روی نیزه نشاند
بدنش را وسط دشت رها کرد